(5جلسه)
سالار شهیدان(عليهالسلام) این معلم عالم، در دشت خون، حقیقت علم را به عالم نمایاند که: "لِنُرِی الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِكَ"؛ ما قیام نکردیم، مگر برای آنکه معالم دین خدا را نشان دهیم؛ و این، حقیقت معلّمی است!
علم، یک حقیقت مجرد است که راه به ذات الهی دارد؛ عظمت آن در قالب لفظ و فهم نمیگنجد و نتیجهاش ظهور اصلاح در بلاد خداست. اما در صورتی که این مسیر را طی نکند و به اینجا نرسد، نه تنها دین و سعادت در آن، ظهور نخواهد داشت، بلکه نتیجهاش فساد خواهد بود؛ که بزرگان فرمودهاند: "العلم هو الحجاب الأکبر"!
بنابراین اولین کار معلم، اطلاع از ارتباط علم تکوین با علم تشریع است و یک معلم، مسئول است که این علم و شناخت پایهای را در وجود خود، بازشناسی کند، تا بتواند علم روز را با نور آن علم درونی، به جان طالب علم بنشاند و علم روز را با چراغ علم درون، هدایت کند تا علیه انسان و انسانیت نشود!
حال آیا ظرف علم، انسانیت انسان است یا حیوانیت و بُعد بشری او؟ تعلیم اسماء که همان نفخهی روح الهی در جان انسان است، چه ارتباطی به این بحث دارد؟ و آیا حقیقت علم، دانستن یک سلسله الفاظ و مفاهیم است یا ظهور آن علم مفطور در جان انسان؟
آیا به راستی معلمان با جایگاه الهی علم و تعلیم و حقیقت آن در قرآن و عترت، آشنایی دارند؟
در این مباحث با بررسی روایات متعددی در باب علم، به اهمیت کسب علم و معرفت، انواع آن، جایگاه کرامت انسان، مراتب تقوا و برخی موضوعات دیگر پرداخته میشود.
نظرات کاربران